-
ادامه شعر زیبا ترین قطعات این شعر
شنبه 7 مردادماه سال 1385 17:21
من آخر طاقت ماندن ندارم خدایا تاب جان کندن ندارم دلم تا چند یارب خسته باشد در لطف تو تا کی بسته باشد بیا باز امشب ای دل در بکوبیم بیا این بار محکم تر بکوبیم مکوب ای دل به تلخی دست بر در در این قصر بلور آخر کسی هست بکوب ای دل که اینجا قصر نور است بکوب ای دل مرا شرم حضور است بکوب ای دل که قفار است یارم من از کوبیدن در...
-
ادامه ی شعر قبلی
دوشنبه 2 مردادماه سال 1385 08:56
مرا طاقی به دست نردبان بود مرا دستی به بام آسمان بود شهید تو بالا رفته ای من در زمینم برادر رو سیاهم شرمگینم مرا اسب سپیدی بود روزی شهادت را امیدی بود روزی در این اطراف دوش ای دل تو بودی نگهبان دیشب ای قافل تو بودی بگو اسب سپیدم را که دزدید امیدم را امیدم را که دزدید مرا اسب چموشی بود روزی شهادت می فروشی بود روزی شبی...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 31 تیرماه سال 1385 16:45
سبکباران خرامیدند و رفتند مرا بی چاره نامیدند و رفتند سواران لحظه ای تمکین نکردند ترحم بر من مسکین نکردند سواران از سر نعشم گذشتند فغان ها کردند و بر نگشتند اسیر و زخمی و بی دست و پا من رفیقان این چه سودا بود با من رفیقان رسم همدردی کجا رفت جوان مردان جوان مردی کجا رفت مرا این پشت مگذارید بی تاب گناهم چیست پایم بود در...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 20 تیرماه سال 1385 17:08
با همه لحن خوش آوانیم دربه در کوچه ی تنهاییم ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر نغمه ی تو از همه پور شورتر کاش که این فاصله رو کم کنی محنت این قافله رو کم کنی کاش که همسایه ی ما می شدی مایه ی آسایه ی ما می شدی هر که به دیدار تو نائل شود یک شب حلال مسائل شود دوش مرا حال خوشی دست داد سینه ی ما را اتشی دست داد نام تو بردم لبم...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 تیرماه سال 1385 16:32
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من ....
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 13 تیرماه سال 1385 18:22
اِلهی وَرَبی مَن لی غَیرُک اَسئَلُهُ کَشفَ ضُرّی ای خدا و ای پروردگارم جز تو که را دارم تا از او درخواست کنم که غم و رنجم را بر طرف سازد